اما شاید نتوان چنین تعبیری را در رابطه با بورس ایران پذیرفت، چرا که این بازار در ایران از عمق زیادی برخوردار نیست و هنوز راه طولانی تا تبدیل شدن به یک بازار مالی بزرگ و متنوع در پیش دارد. بنابراین بورس ایران به عنوان بخشی از اقتصاد از شاخصهای کلان اقتصادی تاثیر میپذیرد و تا به امروز نتوانسته است به عنوان منجی اقتصاد ایران عمل کند. به همین ترتیب رکود پس از سه سال هنوز گریبان بازار سرمایه را گرفته و در حدود شش ماه گذشته پیشبینیها از بهبود اوضاع بورس در سال جدید محقق نشده است و نوسانات هر روزه در دو فصل ابتدایی سال ۱۳۹۵ بارزترین نشانه بازار سرمایه ایران بود. با این حال و در کنار بدبینیهای برخی اقتصاددانان، بسیاری از کارشناسان وضعیت بهتری را برای شش ماهه دوم سال پیشبینی میکنند. به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، بررسی نوسانات شاخص بورس اوراق بهادار در ۱۰ سال گذشته نشان میدهد که رشد کاذب و حبابگونه بورس در شرایط بحران اقتصاد داخلی و فشارهای خارجی (تحریمها) به غیر از افزایش سه برابری نرخ ارز و دستکاری شاخصها دلیل قانعکننده دیگری ندارد. نگاه تاریخی به اقتصاد ایران نشان میدهد که در زمان جنگ تحمیلی، بورس هم مانند دیگر بخشهای اقتصاد در عمل به تعطیلی کشانده شد و به مدت هشت سال فعالیتهای آن به شکل مبهم صورت میگرفت. اما پس از اتمام جنگ تحمیلی و در دولت اولهاشمی رفسنجانی، از سال ۱۳۶۸ در چارچوب برنامه پنج ساله اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تجدید فعالیت بورس به عنوان پیشزمینه اجرای خصوصیسازی در دستورالعمل کابینه وقت قرار گرفت. در آن سالها سرعت سازندگی بسیار بالا بود و به همین نسبت بورس هم از رشد مناسبی برخوردار شد. اما با بالا رفتن نرخ تورم در اواخر سال ۷۵، بورس اوراق بهادار هم رفتهرفته شروع به ریزش کرد که این روند تقریبا تا پایان سال ۱۳۷۸ ادامه یافت تا اینکه وارد آخرین سال دهه ۷۰ شمسی شدیم. به عقیده بسیاری از کارشناسان اقتصادی سالهای ۷۹ تا ۸۳ را میتوان دوران اوج و شکوه بورس نامگذاری کرد. زیرا در این دوران علاوه بر اینکه شرکتهای جدید زیادی در بورس پذیرفته شدند، قیمتها نیز رشد محسوسی داشتند و حجم معاملات هم بسیار افزایش یافت. اما با اتمام دولت اصلاحات و روی کار آمدن دولت نهم بود که بازار سرمایه ایران با دوران شکوه خود خداحافظی کرد و هر روز با افت دو تا سه درصدی روی مدار نزولی قرار گرفت. شاید از سال ۸۶ به بعد شرکتهای جدیدی وارد بورس شدند، اما در آن زمان دولت وقت با دستکاری شاخصها و ایجاد حباب در بورس، شفافیت این بازار را از بین برد و بسیاری از سرمایهگذاران را از بورس خارج کرد و در واقع سرمایهها به شکل راکد درآمدند. این شرایط تا پایان کار دولت دهم بر بورس ایران حاکم بود تا اینکه با کنار رفتن این دولت، تا آذر ۹۲ بیشترین تعداد و حجم معاملات و بازده در بازار سرمایه به وجود آمد و این اتفاق جهش شدیدی را در شاخصها ایجاد کرد که البته به گفته برخی تحلیلگران بورس رکود سه ماه آخر بورس در سال ۹۲ هم ناشی از همان رشد ناگهانی بود. گفتنی است در آن سال بورس با سرعتی بیش از ۱۰۰ درصد رشد در ۹ ماه، ارزش خود را در مجموع به ۵۵۰ هزار میلیارد تومان رساند و طبیعتا نمیتوانست رشد خود را با آن سرعت ادامه دهد. درست از همان زمان بود که شاخصهای بورس شروع به ریزش کردند و اکنون حدود ۳۲ ماه است کمتر روزی چراغ بورس به رنگ سبز در آمده است و حجم معاملات نیز در این مدت به روند کاهشی خود ادامه داده است. در یک سال گذشته شاید گهگاه معاملات افزایش یافتهاند، اما با این وجود قیمتها منفی بودهاند و این اتفاق به هیچ وجه امیدوارکننده نیست. در این مدت سهامداران یا فعالیت خود را متوقف ساختهاند یا داراییهایشان را به طور کلی از بورس خارج کردهاند، اما اقدامی که در این مدت از سوی دولت تدبیر و امید صورت گرفته و تحسینبرانگیز بوده، تاکید بر حرکت به سمت شفافیت مالی بنگاه و شرکتهای پذیرفته شده در بورس است و به همین دلیل است که بسیاری از اقتصاددانان، بورس را شفافترین بازار اقتصادی ایران میدانند. در واقع به دلیل همین شفافیت موجود در بورس، نمیتوان آن را ویترین و آیینه تمامنمای اقتصاد ایران دانست. چرا که دیگر بازارها حتی یک دهم شفافیت بورس را ندارند و در واقع بورس را باید تافته جدابافته اقتصاد ایران دانست. تداوم نوسان بورس در نیمه دوم سال با روی کار آمدن دولت کنونی امیدها برای احیای اقتصاد ایران زنده شد و از همان ابتدا به یکباره شاخصهای بورس روند صعودی را طی کردند، اما با شروع مذاکرات هستهای، سرمایهگذاران از فعالیت دست کشیدند تا نتایج آن مشخص شود. با اجرایی شدن برجام در دی ماه سال گذشته دوباره سرمایهگذاران وارد بورس شدند و روز به روز رکوردهای تازهتری در آن به جای گذشتند. این روند تا روز آخر سال گذشته ادامه داشت و امید میرفت با شروع سال جاری چراغ بورس همچنان سبز بماند. اما بر خلاف تصورات، از ابتدای سال جاری روند نزولی بر شاخصهای بازار سرمایه حاکم شده است و اگرچه در فواصل منفی شدن شاخص بورس، گاه دورههای استراحت و خیز هم به چشم خورده، ولی هیچگاه روند ثبات یا رشد، پایدار نبوده است. به همین دلیل اگر روند بلندمدت شش ماهه را برای تحلیل این بازار در نظر بگیریم، شاخص در اکثر روزها نزولی بوده که این فرایند نیز به طور عمده مبتنی بر انتظارات فعالان بازار سرمایه از آینده اقتصاد ایران بوده است. حال با نزدیک شدن به روزهای پایانی شهریور دوباره گمانهزنیها و تحلیلهای مختلفی در رابطه با شش ماه بعدی بورس ارائه میشود. به ویژه آنکه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا نیز پیش رو قرار دارد و ممکن است بازارهای سرمایه جهان را تحت تاثیر قرار دهد و بورس ایران هم متعاقب شرایط بینالمللی دچار تغییر شود. حال در این زمینه یکی از تحلیلگران مسائل بورس میگوید: بسیاری از فعالان بورس ایران و جهان از انتخاب خانم کلینتون به عنوان رئیسجمهور آینده آمریکا اطمینان حاصل کردهاند و با این فرض رو به جلو حرکت میکنند. اگر او به عنوان رئیسجمهور آتی ایالات متحده انتخاب شود، به طبع سیاستهای کنونی باراک اوباما را ادامه میدهد و تغییری در روند بازارهای جهانی به وجود نمیآید، اما چنانچه دونالد ترامپ جایگزین رئیسجمهور کنونی آمریکا شود، شرایط به گونهای دیگر رقم میخورد و نمیتوان به ویژه برای بازار سرمایه ایران آیندهای روشن متصور شد. حمید میرمعینی در رابطه با سیاستهای داخلی کشور هم در زمینه بورس سخن به میان میآورد: با توجه به برنامههای کنونی دولت نباید در شش ماه دوم سال هم منتظر اتفاقی خاص و چشمگیر در رابطه با وضعیت بورس بود. حال با توجه به بدبینیهایی که نسبت به شرایط داخلی و خارجی وجود دارد، نمیتوان نوید آیندهای خوش را برای بازار سرمایه ایران داد. او ادامه میدهد: بازار سرمایه به دلیل خوشبینی به رفع محدودیتها، کاهش نرخ سود بانکی و تغییرات و سیاستهای اقتصادی منتظر جهش بود، اما اکنون به دلیل زیرساختهای نامناسبی که در بازار سرمایه وجود دارد، توانانی جذب سرمایهگذار به اندازه کافی و ایجاد امنیت سرمایهگذاری از بین رفته است و به همین دلیل نمیتوان توقع تحولی جدی در بورس داشت.