به گزارش پرتال تجارت و به نقل از مهر ،روز دوشنبه ریچارد اچ تالر برای فعالیتهایش در زمینه اقتصاد رفتاری برنده جایزه نوبل اقتصاد شد. پرفسور تالر در سال ۱۹۴۵ در نیوجرسی به دنیا آمد و در حال حاضر در دانشکده تجارت شیکاگو مشغول به تدریس است. کمیته نوبل در هنگام اعطای این جایزه اعلام کرد که او یکی از پیشگامان بهکارگیری روانشناسی در رفتار اقتصادی است و روشنگر چگونگی تصمیمگیری اقتصادی افراد است که گاهی با منطق جور در نمیآید. این کمیته اعلام کرد که تحقیقات او، اقتصاد رفتاری را از امری بیاهمیت و درحاشیه به موضوعی اصلی در تحقیقات اکادمیک تبدیل کرده است و نشان داده است که کاربردهای مهمی در سیاستگذاری اقتصادی دارد. پروفسور تالر، دوشنبه گفت که جوهره اصلی تئوریهای او این است که «برای انجام درست فعالیتهای اقتصادی باید در نظر داشته باشیم که افراد انسان هستند.» (رفتارهای آنها همیشه منطقی نیست و تحت کنترل عواطف قرار دارند.) جایزه اقتصادی در ۱۹۶۸ به یاد آلفرد نوبل تاسیس شد و این جایزه توسط آکادمی علوم سلطنتی سوئد اعطا میشود. در سالهای زیادی از قرن بیستم اقتصادهای مهم بر اساس این فرض ساده شده عمل میکردند که افراد، منطقی تصمیم میگیرند. اقتصاددانان متوجه شدند که این فرض در واقعیت درست نیست اما آنها این بحث را مطرح میکردند که این فرض به اندازه کافی به واقعیت نزدیک است. پروفسور تالر در دور کردن اقتصاددانان از این فرضیه نقش محوری داشت. او فقط این بحث را مطرح نکرد که انسانها غیر منطقی هستند؛ هرچند که این بحث روشنی بود، اما کمکی به علم اقتصاد نمیکرد. به جای آن او نشان داد که افراد به روشهای ثابتی از منطقی بودن فاصله میگیرند، بنابراین همچنان میتوان رفتار آنها را پیشبینی کرد. برای مثال اهمیت عادلانه بودن یکی از حوزههای کلیدی تحقیقات پروفسور تالر بود او نشان داد که افراد اهمیت زیادی به عادلانه بودن میدهند و رفتاری را که از نظر آنها غیرعادلانه باشد مجازات خواهند کرد، حتی اگر در انجام این کار سود اقتصادی نداشته باشند. این یافته کاربردهای اقتصادی بسیار مهمی داشت مثلا این تحقیق توضیح میداد که چرا یک مغازه چتر فروشی نباید قیمتهای خود را در یک روز بارانی افزایش دهد. مثال دیگر از اقتصاد رفتاری پاسخ به این سوال است که چرا در مواقع رکود اقتصادی نرخ بیکاری بالا میرود. طبق تحقیقات پروفسور تالر کارگران، کم کردن دستمزدشان را ناعادلانه میدانند. کارفرمایان به دنبال اجتناب از عصبانی کردن کارگرانی که در شرکت خود حفظ میکنند هستند و بنابراین ترجیح میدهند به جای اینکه دستمزدها را کاهش دهند افرادی را از شرکت حذف کنند.