به گزارش پرتال تجارت و به نقل از تسنیم, دولت اصرار عجیبی دارد که سال 95، یک سال طلایی در اقتصاد ایران است. هواداران آن پیاپی درباره رشد 11.6 درصدی در نه ماه نخست 95 و تورم حدود 7 درصدی بدست آمده سخن می گویند. وقتی مردم عادی نمونههای بسیار از ورشکستگی و رکود و مشکلات اجتماعی ناشی از آن را به اقتصاددانان هوادار دولت یادآور میشوند، دولتیها این اظهارات را "کیلویی" و بدون پشتیبانی آمار کلان بر می شمرند. حقیقت بسیار مهمی وجود دارد که دولتیها در میان جشن و پایکوبی خود به آن اشاره نمیکنند. با وجود رشد تولید ناخالص ملی11.6 درصدی، نرخ رشد تشکیل سرمایه ثابت در نه ماهه نخست 95، برابر با منفی سه و هفت دهم درصد ( یا منفی 8.9 به روایت بانک مرکزی) بوده است. یعنی نه تنها سرمایه ثابتی تشکیل نشده است بلکه سرمایه ثابت قبلی هم منقبض شده است. یعنی نه تنها صاحبان سرمایه- درست مثل مردم عادی- آن سال پر شکوه را حس نکرده اند، بلکه همه اخبار امیدوار کننده و شگفت انگیز اقتصاد از قول دولتی ها در سال 95، نتوانسته آنها را قانع کند که اقدام به تشکیل سرمایه ثابت کنند و بالاتر از آن نه تنها رشد سرمایه ثابت صفر نبوده است، بلکه در همین سال بخش بزرگی از سرمایه ثابت تشکیل شده قبلی هم آب رفته است. در قاب زمانی متفاوت و در بخشهای جزئی تر وضع به مراتب وخیم تر است. چنانکه در شش ماهه نخست 95 تشکیل سرمایه ثابت در بخش معدن و در بخش ساختمان حدود منفی نه درصد است. اهمیت آمار فوق از این زاویه حیاتی است که اساسا پنجره اصلی رشد اقتصادی در ایران در همه سالها، نه افزایش بهره وری، بلکه تشکیل سرمایه ثابت است. حقیقت آن است که رشد 11.6 درصدی، جدای از صحت حسابداری، در عرصه عمل باید به دلایل مختلف تعدیل شود. یک پیشنهاد می تواند محاسبه یک رشد تولید ناخالص ملی در دسترس باشد که تعدیلات لازم در عدم دسترسی صحیح به درآمد نفتی هم در آن لحاظ شده باشد. عدد بدست آمده شاید تا حد زیادی توضیح دهد که مقدار افزایش یافته در تولید ناخالص ملی که در دسترس است ، نسبت به مقدار افزوده شده به دارایی های سوخته در تزارنامه بانکها کوچک و حقیر است. به بیان دیگر رشد بدست آمده نه تنها زیاد نیست بلکه نسبت به نیاز اقتصاد ایران در سال 95 بسیار اندک است. سرمایه گذاران در شناخت اقتصاد ایران به مراتب قوی تر از مقامات دولتی هستند.